پوشاك مردم دهبرم
دهبرم
جامعي، پروانه. "پوشاك مردم دهبرم". دوره 11، ش 122 (آذر 51): 23-29،تصوير، طرح، نقشه.
خلاصه:موقعيت جغرافيائي "دهبرم" ، پوشاك زنان: برك، لچك، ياقلق، آرخلق، جومه،تنبان ـ شرحي بر لباسهاي عروسي، سوگوعزا، آرايش گيسوان و صورت، زينتها و زيورآلات ـ پوشاك مردان، باورهاي مردم مربوط به پوشاك و آرايش.
پوشاك مردم دهبرم پروانه جامعي از تحقيقات فرهنگ عامه لباس زنان قشقائي از جمله زنان دهبرم(1) جلوه و زيبائي خاصي دارد. اين لباس در ميان زنان روستاهاي فارس مشترك بوده و ممكن است اختلاف جزئي در سربند و سرانداز آنها وجود داشته باشد ولي درساير قسمتها يكسان است و در روستاهاي مختلف اسم اين قسمتها به لهجه محلي تغيير ميكند. دهبرم روستائي است در 9 كيلومتري مغرب فيروزآباد كه بر سر راه شوسه فيروزآباد فراشبند ـ كازرون، در جلگهاي وسيع در كنار برم قزل واقع شده. مردمش از تيرهاي مختلف قشقائي هستند كه بتدريج از صدسال پيش در آنجا سكني گزيدهاند. زبانشان تركي ولري فارس است و اكثر مردم بكشاورزي و دامداري اشتغال دارند. زنان دهبرمي اغلب باريك و ميان بالا هستند و لباس محلي بر تن آنها زيباست بخصوص موج دامنهاي پرچينشان بموقع راه رفتن. زن و دختر لباس محلي ميپوشند و فقط از لحاظ آرايش موي سر با هم فرق دارند. لباس زنان دهبرم از اين قسمتها تشكيل ميشود: برك (berk) ـ كلاه كوچكي است از ساتين يا پارچههاي مشابه آن كه بند دارد و زيرگلو بسته ميشود. دختران كلاهچه (كلاخچه kolaxce ) بسر ميگذارند كه فقط نصف سرشان را ميگيرد. كاله را خودشان از پارچههاي اضافي ميدوزند و اگر به خياط بدهند در ازاء دوخت آن فقط 5 ريال مزد پرداخت خواهند كرد. دورتادور اين كلاه را اشرفي ميدوزند ولي معمولأ در مواقع عادي از كلاه معمولي بدون زينت استفاده ميكنند. لچك يا چارقد ـ رااز تور و نايلونهاي الوان انتخاب ميكنند. جلوي آن اريب است و زير گلوي آن را سنجاق ميزنند و دو گوشهاش آويزان است. همراه با سنجاق قفلي هر تزئيني كه دلشان بخواهد مانند ميخك يا سكه و يا مهرههاي رنگي و گاهي كليد آويزان ميكنند. اگر از شهر بخرند هرلچك 35 تا 40 ريال برايشان تمام ميشود. چارقد را روي كلاه بسر ميبندند. ياقلق (yaqloq) ـ دستمالي است كه جنسش معمولأ از كلاغيهاي ابريشمي آذربايجان است ولي از پارچههاي معملي هم درست ميكنند و آن را تازده بصورت نوار پهني روي چارقد بدورسر ميبندند و دوسر آن را در پشت سر آويزان ميكنند. قيمت هر كلاغي 60 ريال است. آرخلق يا فرجه (faraje) ـ نيم تنهاي است از مخمل وبيشتر برنگهاي سبز، آبي و قرمز. آستينش بلند است و گاهي روي دست اريب ميشود كه تا نوك انگشتان ميرسد. قد نيم تنه تا كمرگاه است و تنگ و چسبان. دورتادور يقه را نواردوزي ميكنند و نيمتنه را روي جومه ميپوشند. جومه يا كينگ (kdynag) ـ پيراهن بلند و راستهاي است كه دوطرفش چاك بلندي دارد و قدش تا يكوجب بالاي زانوست. آستين بلند و يقهگرد كه در جلوي گلو چاك دارد. جنسش اغلب از پارچههاي چيت يا كدري است و جومه را خياط ميدوزد. دور يقه را نواردوزي يابقول خودشان قيطاندوزي ميكنند. تنبان ـ دامن پرچين و بلندي است كه تا روي پا ميرسد. جنس تنبان از پارچهي چيت و كدري گلدار و الوان است. زنان در مواقع عاي سه تا چهار تنبان و در اوقات عروسي و جشنها تا هقت تنبان بر رويهم ميپوشند. جنس تنبان روئي معمولأ از نايلونهاي الوان و براق است يك تنبان تا بيست متر پارچه ميبرد و اغلب خياط برايشان ميدوزد و 5 تومان مزد ميگيرد. تنبانهاي زيري از جنسهاي ارزان قيمت متري دو تا سه تومان ولي تنبان روئي جنسش بهتر و قيمت هرمتر آن ده تومان ببالاست.
چهرة يك مرد دهبرمي زنهاي دهبرمي گيسوان انبوه و بلند خود را پشت سر بجندين رشته ميبافند چهرة يك زن دهبرمي موقع روستاي «دهبرم» فيروزآباد فارس، مقياس ـ 1:2500000
زنان قشقائي كه هنوز بدنبال گلهها كوچ ميكنند، همراه با حفظ ديگر سنتها با امكانات مالي بيشتر، لباسهاي گرانتر و بهتر برتن ميكنند و بوقت كوچ هم تا هفت تنبان رويهم ميپوشند كه تا 1500 تومان برايشان تمام ميشود ولي زنان قشقائي ساكن روستاها لباسهايشان سادهتر و ارزانتر است و بيش از سهتنبان بتن نميكنند مگر در جشنها. لباس قشقائي پارچه زياد ميبرد و بهمين علت گران تمام ميشود تا آنجا كه يكدست لباس خوب دو هزارتومان خرج برميدارد. لباس زنها در فصول مختلف فرق ندارد فقط در زمستان بر روي جومه آرخلق يا ژاكت ميپوشند كه ژاكتها را از شهر ميخرند و براي گرم نگاهداشتن خود چادر نماز كه بآن سرانداز ميگويند بكمر ميبندند. جوراب نميپوشند و كفشهايشان شهري است. زنها غير از لباسي كه هميشه ميپوشند يكدست لباس كامل براي شركت در عروسي و جشنها دارند و اين لباس همان لباسي است كه براي عروسي خودشان دوختهاند و زيباتر و بهتر و پرزرق وبرقتر از لباس معموليشان است. زنهاي پير و مسن پارچههاي الوان و رنگي نميپوشند و چارقد و پارچه تنبان و جومه خود را از رنگهاي تيره مثل خاكستري و سفيد و مشكي و قهوهاي تيره انتخاب ميكنند. درعوض زنان جوان از پارچههاي رنگي و گلدار و پرزرقوبرق و نايلون لباس ميدوزند. پارچه را از فيروزآباد ميخرند. لباس عروس لباس عروس دهبرمي از اين قسمتها تشكيل ميشود: - كلاه سرخ رنگي كه دورش را اشرفي دوختهاند. - چارقد تور سفيد يا سرخ رنگ. - دستمال و كلاغي سرخ يا سهرنگ مثل پرچم. - جومه از پارچه معمولي يا زري سفيدرنگ. - آرخلق از مخمل سرخ. به عروس ششتنبان ميپوشانند كه تنبان روئي سفيدرنگ است. سه تا از تنبانها را داماد ميخرد و سه تاي ديگر را پدر عروس. كفش قهوهاي يا مشكي رنگ است كه از شهر ميخرند. يك دستمال سرخ يا سفيد روي سر عروس مياندازند كه صورتش را هم ميپوشاند باين دستمال گرددواخ (doax) ميگويند. دعاهائي را كه در كيسههاي سرخرنگي جاي دادهاند با نمك روي دواخ آويزان ميكنند و بعد يك چادر نماز سفيدرنگ هم سرش ميكنند. ميخك و سكه و اشرفي با سنجاق بزير گلويش بچارقد ميآويزند. ميل (دستبندطلا) بدست و انگشترهاي نقره به ده انگشتش ميكنند و بدو بازوي عروس باروبند يا طلسم كه بآن جام دعا هم ميگويند ميبندند. اين بازوبند عبارتست از يك صفحه چهارگوش كوچك از نقره كه رويش دعا نوشته شده و چهاربند چرمي دارد. آنچه كه داماد بخانه عروس ميفرستند عبارتست از: سه تنبان ـ سه جومه ـ جوراب ـ كفش ـ لباس زير ـ دو چارقد ـ آرخلق، همراه با شيريني و توزلفي (tuzolfi) كه معمولأ دو اشرفي است. معمولأ در جهاز دختر آرخلق و كفش نميگذارند و ميگويند كه تنگي معيشت ميآورد. لباس سوگ و عزا ـ زنها در مواقع عزاداري و سوگواري همان لباس معمولي خود را ميپوشند و چادر مشكي بسر ميكنند و سعي دارند كه جومه و تنبان خود را از رنگهاي تيره انتخاب كنند. دخترها فقط يك چارقد تيره برنگ مشكي يا قهوهاي بسر ميكنند. آرايش گيسوان وصورت ـ آرايش گيسوان زنان و دختران دهبرمي با هم فرق ميكند. دخترها موي خود را درجلو بدو قسمت كرده فرق باز ميكنند و بقيه را در پشت سر بچندين قسمت تقسيم كرده ميبافند. در موقع عروس شد موهاي دوطرف چهره را كوتاه ميكنندو باصطلاح خودشان زلف ميگذارند. زلفهاي روي گونه از زير چارقد پيداست. روي پيشاين چترزلف ميزنند و بزلفها سنجاق و موگيرهاي الوان نصب ميكنند و بقيه موها را درپشت سر بچندين رشته ميبافند كه بآنها تو گيسي ياتوپلي (tupali) يا ساچ ميبندند. توگيسي نخ يا روباني است كه با آن چند رشته موي بافته شده را بهم وصل ميكنند و بيشتر تيرهرنگ است. به گيسوان دختربچهها براي رفع نظر مهرههاي رنگي ميبندند.
يكي از وجوه تمايز زنان و دختران طرز آرايش گيسوان آنهاست. زنها براي جلوگيري از ريزش مو، گيسوان خود را با گل سرشور و زرده تخممرغ ميشويند و روغنهاي محلي بموي خود ميزنند. در مواقع عزاداري تا يك هفته موي خود را نميشويند. زنها هنگام ازدواج هم بابروهايشان دست نميزنند ولي سرمه ميكشند. زنهاي جوان زير گلو ميخك براي جلب محبت شوهر خود آويزان ميكنند. زينتها و زيورآلات ـ دخترها از زينتآلات بدلي و اغلب گوشوارههاي بدلي كه بآن ردكل (rudkol) ميگويند استفاده ميكنند. گوش اغلب دختران سوراخ است. معمولأ از دو تا ده سالگي لالهگوش دختران را سوراخ ميكنند. دخترها النگو يا ميلچه دستي از طلا يا بدل بدست ميبندند و زنها بزير گلو اشرفي ميآويزند و دور كلاهشان را هم اشرفي ميدوزند.
مشخصات لباس زنان دهكده دهبرم مشخصات لباس زنان دهكده دهبرم
پوشاك مردان ـ سابقأ مردان دهبرمي لباسشان عبارت بود از يك پيراهن و يك شلوار گشاد مشكي از پارچه دبيت كه تنبون ميگفتند (tommun – tonbun) رويش قباي بلندي كه آرخالق ميگفتند ميپوشيدند. آرخالق برنگهاي زرد و سفيد بود و دو طرفش چاك داشت و روي آن شال ميبستند. دورگردن زنهاره ميانداختند. زنهاره براي زيبائي بد و عبارت بود از بند ابريشمي بباريكي يك سانتيمتر و طول يك متر كه دوسرش دو گلاله بزرگ ابريشمي داشت. زنهاره بحالت آزاد دور گردن انداخته ميشد و در وسط شانهها گره ميخورد و دنبالهاش پشت سر آويزان ميشد. زمستانها روي ارخالق چغه (coqqe) كه عباي پشمي سفيدرنگي بود روي دوش ميانداختند. كلاهشان هم كلاه دو گوشي قشقائي نمدي بود. گيوه ملكي هم پاي پوششان. ولي حالا ديگر بآنصورت لباس نميپوشند بلوز و شلوار و كفششان را از شهر ميخرند ولي كلاهشان همان كلاه نمدي قشقائي است و طوري روي سر ميگذارند كه لبهاش روي پيشاني قرار ميگيرد. بعضي هم كلاه سربازي نقابدار بسر ميگذارند. پيرها باصطلاح خودشان لباس مرهم يعني لباسهاي تيره و سياهرنگ ميپوشند. چوپانها در زمستان كردك (kordak) يا كپنك (kapanak) ميپوشند كه پالتو مانندي از نمد است. باورهاي مربوط به پوشاك و آرايش دهبرميها معتقدند كه: - اگر كسي خواب ببيندكه لباس سايه پوشيده دليل فقر و بدبختي است. - اگر زن آبستن خواب بيندكه دستمال پيدا كرده يا به پيشانياش دستمال بسته و يا مهره پيدا كرده دختر ميزايد. - روز جمعه لباس نميبرند چون سنگين است. - اگر پاشنههاي كفش جفت شود بد ميدانند چون كفش مرده را بايد جفت كرد. - اگر كسي ندانسته لباس وارونه بپوشد بد است و به او ميگويند «كسي مرده كه اينطور لباس ميپوشي؟»
- اگر دختر پيراهن را وارونه بپوشد ميگويند باو تهمت ميزنند. - اگر دوتا كفش رويهم سوار شود، راه ميطلبد، يعين صاحب كفش به مسافرت ميرود. - اگر كسي در خواب لباس زرد ببيند مرض و بدي است. - اگر كسي لباس سفيد خواب ببيند مرگ و مير است. - اگر كسي شانه ديگري را بسرش بزند بد است و سردرد ميآورد. - ايستاده شلوار پوشيدن بد است. - روزهاي شنبه نبايد دست به سوزن زد و خياطي كرد چون بدشگون است و ممكن است كسي بميرد. - موقع بريدن لباس نو بعد از بسمالله گفتم ميگويند: «اين لباس را ميدوزم، مبارك باشد». - دهبرميها براي اينكه بچهشان پسر باشد نذر ميكنند كه تا هفت سال مويش را نزنند و بعد از هفت سال بچه را بشاه چراغ شيراز برده موي سرش را ميتراشند.*
مشخصات لباس مردان دهكده دهبرم
پاورقيها: 1- dehbarm * طرحهاي اين مقاله از روحانيه زماني محقق فرهنگ عامه است.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home